و من قصد کردم که به نماز بایستم ؛ خواستم که قامت ببندم ؛ در حالی که دستانم را نزدیک صورتم آورده بودم
گفتم ؛ پروردگارا ، توبه میکنم از گناه و کفر ؛ و پناه می برم به تو ، و نیت می کنم که دیگر با تو بیعت نشکنم ؛
قربتاً الی الله ؛ و با آوردن نام نامیت شروع کردم به عشق بازی با تو ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ الحمدلله
رب العالمین ؛ الرحمن الرحیم ؛ ملک یوم الدین …در آن وادی من بودم و تو ؛ تو بودی و من ، سبکبال پر می کشیدم
به سوی تو ؛به انتهای بودن ؛ و سیر می کردم در آسمان آبی عشقت
وچه زیبا بود این سیر کردن ...........
.
ولله الحمد و لله الشکر