سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز تاج بندگی
 
لینک دوستان

 

  

 

ظهر عاشورا نزدیک می شد، سی نفر از اصحاب حسین علیه السّلام در جریان یک درگیری ،

و تیراندازی که بوسیله دشمن انجام گرفت به خاک و خون غلطیدند. بقیه در انتظار جانبازی ،

لحظه شماری می کردند و بی قراری می نمودند. ناگهان مردی از اصحاب اباعبدالله به نام ،

ابو ثمامه صید اوی ؛ متوجه شد که ظهر شده است به خدمت امام علیه السّلام شتافت و ،

عرض ‍ کرد : یا ابا عبدالله ! وقت نماز فرا رسیده است و ما دلمان می خواهد برای آخرین در ،

زندگی ، نماز جماعتی با شما بخوانیم . حضرت سر سوی آسمان برداشت و فرمود :

 

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/11/29 ] [ 7:49 عصر ] [ محسن ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

و من قصد کردم که به نماز بایستم ؛ خواستم که قامت ببندم ؛ در حالی که دستانم را نزدیک صورتم آورده بودم گفتم ؛ پروردگارا ، توبه میکنم از گناه و کفر ؛ و پناه می برم به تو ، و نیت می کنم که دیگر با تو بیعت نشکنم ؛ قربتاً الی الله ؛ و با آوردن نام نامیت شروع کردم به عشق بازی با تو ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ الحمدلله رب العالمین ؛ الرحمن الرحیم ؛ ملک یوم الدین …در آن وادی من بودم و تو ؛ تو بودی و من ، سبکبال پر می کشیدم به سوی تو ؛به انتهای بودن ؛ و سیر می کردم در آسمان آبی عشقت وچه زیبا بود این سیر کردن ........... . ولله الحمد و لله الشکر
آرشیو مطالب
امکانات وب